1- دانشجوی دکتری حقوق کیفری و جرم شناسی،واحد لاهیجان، دانشگاه آزاد اسلامی، لاهیجان، ایران. 2- استادیار گروه حقوق، واحد لاهیجان، دانشگاه آزاد اسلامی، لاهیجان، ایران.،
چکیده: (142 مشاهده)
تغییرات اقلیمی، بهعنوان یکی از چالشهای فراگیر و چندبُعدی معاصر، پیامدهای گستردهای بر تحقق و اجرای حقوق بشر دارد. در پاسخ به این چالش، رویکرد نوین حقوقمحور در مقابله با تغییرات اقلیمی، بستری برای ارتقاء ظرفیتهای نظارتی، قضایی و سیاستگذاری در سطح بینالمللی و فراملی فراهم کرده است. این پژوهش با بهرهگیری از روش توصیفی ـ تحلیلی و تمرکز بر رویه قضایی دادگاه اروپایی حقوق بشر، مکانیسمهای شورای اروپا و تحولات اخیر در نظام ملل متحد، به بررسی امکانسنجی و چالشهای بهرهگیری از ابزارهای حقوق بشری در کاهش و جبران آثار منفی تغییرات اقلیمی میپردازد. نتایج این مطالعه نشان میدهد که هرچند حقوق بشر میتواند خلأهای نظارتی معاهدات زیستمحیطی مانند توافقنامه پاریس را تا حدی پوشش دهد، اما موانع ساختاری همچون محدودیتهای صلاحیتی، اثبات رابطه علّی، و چارچوبهای صلاحیت سرزمینی، چالشهایی جدی برای پیگیریهای حقوقی ایجاد میکند. با این وجود، رویههایی نظیر نظر مشورتی دادگاه بینآمریکایی حقوق بشر و احکام پیشگامانهای مانند پرونده اورگندا علیه دولت هلند، زمینهساز تحول در تفسیر و توسعه مسئولیتهای ایجابی دولتها در چارچوب مواد ۲و ۸کنوانسیون اروپایی حقوق بشر هستند.در همین راستا، اقدامات نهادهایی همچون مجمع پارلمانی شورای اروپا در پیشنهاد الحاق پروتکل جدید پیرامون «حق بر محیط زیست سالم» و همچنین قطعنامه ۴۸/۱۳شورای حقوق بشر سازمان ملل مبنی بر بهرسمیتشناسی جهانی این حق، نشانگر تغییر پارادایم در ادبیات حقوقی حاکم بر حکمرانی اقلیمی است. در نهایت، پژوهش حاضر تأکید میکند که تقویت پیوند نهادمند بین نظامهای حقوق بشری و رژیمهای اقلیمی بینالمللی، میتواند یکی از راهبردهای مؤثر در مسیر توسعه پایدار، عدالت بیننسلی و صیانت از کرامت انسانی در عصر بحران اقلیمی باشد.